به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «حقّ ِ حقّداشتن» بهتازگی با ترجمه حسین پیران توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب که یکی عناوین مجموعه «کتابخانه فلسفه» زندگی این ناشر است، به قلم جمعی از مولفان نوشته شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات ورسو در لندن چاپ شده است.
اسامی نویسندگان و گردآورندگان این کتاب عبارت است از: استفانی دگویر، آلیستر هانت، لیدا ماکسول، ساموئل موین و آسترا تِیلور.
کتاب پیش رو به بهانه بحران آوارگی در سال ۲۰۱۶ که به موجب آن، میلیونها انسان به واسطه جنگ در افغانستان، عراق و سوریه از خانه خود دور افتاده و راهی اروپا شدند، تهیه و منتشر شد. به این ترتیب موضوع و دغدغه اصلی آن در وهله اول، شرایط و حقوق آوارگان جنگ، پناهجویان و انسانهای آواره است. کتاب «حقّ حقداشتن» به قلم چند محقق و متفکر تئوریهای سیاسی نوشته و گردآوری شده است. مباحثش هم بهطور عمده ساختارشکن و رادیکال هستند. یکی از متفکرانی که از نظریاتش برای نوشتهشدن این کتاب بهره زیادی برده شده، هانا آرنت زن فیلسوفی است که خود آواره و بیتابعیت بود. او از آلمان هیتلری فرار کرده و به فرانسه پناه برد. او با روی کار آمدن نازیها دیگر یکی از یهودیان آلمانی به شمار نمیرفت و یک آواره جنگی بود.
مخاطب کتاب «حق حقداشتن»، با مطالعه آن، با موضوعاتی چون تحولات سیاست در غرب، ظهور مکتبهای نولیبرال و نومحافظهکار، مبانی فکری و چگونگی پیشبرد اهدافشان در عمل روبرو میشود. این مطالب بهصورت ساختارشکنانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. علاوه بر حقوق انسانهای آواره، در این کتاب درباره حقوق حیوانات و احتمال اعطای حقوق برابر با انسان به آنها هم مطالبی درج شده است.
این کتاب ۴ فصل اصلی دارد که عناوینشان مانند بخشهای تشکیلدهنده یک عبارت هستند. عناوین این فصول به ترتیب اینچنین اند: «حقّ ِ...»، «... برخورداری از ...»، «...حقوق...» و «... دارندگانِ حقّ». پیش از این فصول هم مقدمه مترجم و «مقدمه: حق برخورداری از حقوق» درج شده است. پس از آنها هم «سخن آخر» آمده است.
حق حقداشتن مفهومی تازه و منبعی برای تفکر و کنش سیاسی در عصر حاضر است؛ عصری که روز به روز به شمار افراد درآمده و آوارهاش افزوده میشود؛ افرادی که عاجز از تعلق به یک جامعه سیاسی هستند. هانا آرنت از عبارت حق حقداشتن در نوشتههایش در نقد موضوع حقوق بشر استفاده میکرد و بر این باور بود که مفهوم حقوق بشر، انسجام لازم برای اینکه مبنایی برای نظریه سیاسی دموکراتیک باشد، ندارد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
شگفتآور است که موضع هانا آرنت تا چه اندازه به استدلالات ادموند بِرک نزدیک و با آن همنواست. ادموند برک نیز در باب «اعلامیه حقوق انسان و شهروند» فرانسه، روی واژه «شهروند» تاکید میکند تا «انسان». منظور از حقوق انسان در آن اعلامیه، حقوقی بود که متعلق به همه انسانها فارغ از ملیت و طبقه و نژاد میشد، و اتفاقا دقیقا زمانی اعلام شد که جمهوری فرانسه فروپاشیده و از بین رفته بود. مقدمه اعلامیه ۱۷۸۹ که به دست «نمایندگان مردم فرانسه» نوشته شد، تصریح دارد که «ما مصمم هستیم طی این منشور رسمی، حقوق طبیعی و غیرقابل انتزاع و مقدس انسان را تبیین کنیم.» آرنت بیش از اندازه بر این نکته پا میفشارد که شهروندان فرانسه حقوق طبیعی همه انسانها را تبیین میکنند. به نظر او اعلامیه مزبور دو وجه دارد: هم به «انسان» در وضعیت طبیعیاش اشاره دارد و هم به «شهروند» در مقام عضوی از ملت فرانسه. در حالیکه انسان و شهروند دو موجود جداگانهاند. معرفی انسان طبیعی در ابتدای عبارت، پیشدرآمد و یا پرده اول نمایش است تا مهره اصلی و کلیدی یعنی «جمهوری» شرف نزول ارزانی دارد. «انسان بدون تکیه بر یک گروه و جمعیت منظم، هیچگاه در هیات موجودی قائم به ذات که فینفسه آزاد بوده و خودش شان و حیتیتش را حمل کند، وجود نداشته است. پس از تعلق به گروه است که انسان دوباره در مقام عضو آن گروه ناپدید میشود.»
آنچه هانا آرنت به نظریه ادموند برک درباره انقلاب میافزاید، تنها تجربه تاریخی است که بر اثر گذشت زمان کسب شده. علیالاصول حقوق بشر نباید هرتراز دیگر انواع حقوق گشته و به درجه آن حقوق تنزل نماید و در نتیجه نباید متکی بر مرجعیت دولت ملی باشد. لیکن سلوک سیاسی و تاریخ بشر، کلیدی برای گشودن زنجیری که حقوق طبیعی افراد و حق «ملتها» را به استقلال ملی قفل میکند فراهم نکرده است. به نظر هانا آرنت، در قرن نوزدهم میلادی حقوق بشر در اندیشه سیاسی، به نوعی «فرزندخوانده» تبدیل شده بود که باری به هر جهت برای دفاع از فرد در قبال اقتدار دولت در جایی که پناه و خاکریز دیگری نبود استفاده میشد.
این کتاب با ۱۷۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما